عبدالجواد بجنگردی (ادیب نیشابوری (ادیب اول))
اطلاعات شناسنامه ای
تاریخ تولد: ۱۲۴۳
تاریخ وفات: ۱۳۰۵/۰۳/۰۶
محل وفات: مشهد، خراسان رضوی، ایران
محل دفن: حرم امام رضا، نزدیک دارالحفاظ، مشهد، خراسان رضوی، ایران
دلیل شهرت
دانشمند/عالم
ادیب، شاعر، محقق، مدرس و اندیشمند معروف دوره مشروطه، بنیانگذار انجمن ادبی خراسانعلت وفات
کهولت سن
توضیحات و جزئیات بیشتر
تولد و دوران کودکی
او در روستای بجنگرد (بیژنگرد) از بلوک درب قاضی از توابع نیشابور زاده شد. ولادت او را در ۱۲۸۴ق و ۱۲۸۰ق نوشتهاند، اما چنانچه او خود گفته، سال تولدش ۱۲۸۱ق بوده است.
پدرش، کشاورزی تنگدست بود. در ۴ سالگی به بیماری آبله مبتلا شده و بینایی یک چشم خود را از دست داد و برای چشم دیگر وی نیز بینایی اندکی ماند، از این رو، پدرش او را به مکتب نمیفرستاد. اما عبدالجواد با نمایاندن حافظه قوی و استعداد خود به پدر، او را بر آن داشت که فرزند را به مکتب بسپارد.
تحصیلات
ادیب نیشابوری پیش از فراگیری خواندن و نوشتن و آموختن مقدمات زبان عربی در زادگاه خود، رهسپار نیشابور شد و در مدرسه گلشن دروس مقدماتی عربی را ادامه داد و منطق را فراگرفت. سپس برای تکمیل آموختههای خویش در حدود سال ۱۲۹۷ق به مشهد رفت و در مدارس خیرات خان، فاضل خان و نواب مسکن گزید.
ادیب در مشهد، برخی از متون عربی مانند شرح قطر الندی اثر ابن هشام، شرح سیوطی بر الفیه ابن مالک و شرح جامی بر کافیه ابن حاجب را نزد چند تن از استادان آموخت، اما پس از آن دیگر نزد استادی نرفت و سطوح عالی ادبیات عرب و کتابهایی چون مغنی اللبیب ابن هشام، مطول تفتازانی، مقامات بدیعی و مقامات حریری را با مطالعه و ممارست خویش فرا میگرفت و در همان حال سطوح پایینتر را درس میداد. ادیب پیش از مرگ پدر سفری به نیشابور کرد و در حدود سال ۱۳۱۰ق به مشهد بازگشت و تا پایان عمر در مدرسه نواب اقامت گزید و تدریس جدی او از همین سال آغاز شد.
تدریس
ادیب در دو سطح متوسط و عالی تدریس میکرد. در سطح متوسط برای عموم طلاب بیشتر شرح نظّام بر الشافیه ابن حاجب، مغنی و مطول میگفت و برای شاگردان خصوصی، سطح عالی ادبیات عرب را از متنهایی چون مقامات بدیعی و مقامات حریری و معلقات سبع، حماسه ابوتمام و مجموعهای در باب عروض که خود گرد آورده بود، درس میداد و گاه منظومه ملا هادی سبزواری در فلسفه و منطق را نیز تدریس میکرد.
جایگاه ادبی
تسلط و مهارت ادیب در فنون ادبی و محفوظات نظم و نثر عربی و پارسی او، شگفتی همگان را برمیانگیخت. ادیب در علوم عقلی و نقلی چون فلسفه، نجوم، ریاضیات، طب، موسیقی نظری، فقه، اصول، رجال و تاریخ دستی داشت. شیوه تدریس او خطابی بود و شاگرد اجازه بحث و پرسش نداشت. وی بر آن بود که با این روش درس را به گونهای تقریر کند که هیچ اشکالی حتی برای شاگردی با پایینترین سطح استعداد، بر جای نماند.
شاگردان
ادیب به لفظ قلم سخن میگفت و به یاری حافظه نیرومند، تمامی دانستههای خویش را به طوری منسجم به شاگردان القا میکرد و همین امر حلقههای درس او را چنان جذاب و شیرین ساخته بود که گاه بیش از ۳۰۰ طالب علم در آن حضور مییافتند. از این رو، وی بیش از شاعری ارزشمند، مدرسی توانا بود و در مکتب او ادبا و فضلای بسیاری پرورش یافتند و نخستین دانشکده ادبیات در ایران، به دست دانشآموختگان مکتب او تأسیس شد. از دانشآموختگان مکتب وی میتوان به این اسامی اشاره کرد:
ملک الشعرای بهار
بدیع الزمان فروزانفر
محمد علی مدرس افغانی
محمد تقی مدرس رضوی
محمد پروین گنابادی
سید عبدالاعلی سبزواری
ادیب طوسی
سید محمد باقر عربشاهی سبزواری
محمود فرخ
مجدالعلای بوستان
ادیب تأثیری شگرف بر هر یک از اینان نهاد و متقابلاً از فضایل و کمالات ایشان تأثیر پذیرفت. به گفته پروین گنابادی، هنگامی که قصیده دماوند بهار به چاپ رسید، ادیب با آنکه اندکرنجشی از ملکالشعرا در دل داشت، از خواندن سروده او بسیار به وجد آمد و بهار را استاد شاعران ایران خواند.
ادیب در ۳۵ سالگی شیفته یکی از شاگردان خود شد و مرگ نابهنگام آن شاگرد تأثیر شگرفی در زندگی ادیب گذارد و او به یاد «حبیب» شعرهایی سرود.