نجف دریابندری
اطلاعات شناسنامه ای
تاریخ تولد: ۱۳۰۸/۰۶/۰۱
تاریخ وفات: ۱۳۹۹/۰۲/۱۵
محل وفات:
محل دفن: بهشت سکینه کرج، ایران
دلیل شهرت
نویسنده
مترجم، نویسنده، مقالهنویسعلت وفات
بیماری
توضیحات و جزئیات بیشتر
نجف دریابندری زاده اول شهریور ۱۳۰۸ در آبادان مترجم و نویسندهٔ معاصر ایرانی بود. دریابندری در این باره گفته بود: «تاریخ تولد من یک اشکالی دارد؛ در شناسنامه اول شهریور ۱۳۰۸ نوشته شده، ولی گویا در زمستان ۱۳۰۹ در آبادان متولد شدهام. علتش هم این است که پدرم گویا خیلی عجله داشته مرا بفرستد مدرسه. پنج سالم بود که مرا فرستاد مدرسه ملی آبادان که خصوصی بود. این مدرسه ملی کمی بعد بساطش برچیده شد.»
او درباره تحصیلش گفته بود: «من دانشکده ادبیات هم هیچوقت نرفتم. درس و مدرسه را همانطور که زود شروع کرده بودم، زود هم رها کردم. من تا سال نهم در مدرسه رازی بودم و بعد تحصیل را رها کردم. حالا چی شد که رها کردم خیلی ساده است. معلمی داشتیم به اسم آقای علوی که معلم ریاضیات و هندسه بود. یک روز که درس رسم داشتیم و من رسمام را نکشیده بودم، آمد پرسید رسم شما کجاست؟ گفتم که نیاوردم. گفت که خیلی خب پاشو برو بیار. من هم از کلاس رفتم بیرون که رسمام را بیاورم و دیگر برنگشتم [میخندد] بعد از حدود هفت، هشت ده ما رفتم شرکت نفت».
چون آبادان سینماهایی داشت که فیلمهای روز دنیا را برای خود انگلیسیها نمایش میداد و ایرانیها هم میتوانستند این فیلمها که در سینماهای مخصوص نمایش داده میشد را تماشا کنند. این سینماها برای طبقات مختلف مثل کارگران و کارمندان وجود داشت و نجف دریابندری میگوید زبان انگلیسی را در سینما و از طریق تماشای فیلمهای زبان اصلی آموخته است. به گفته نجف دریابندری در این کتاب، او با گوش دادن به فیلمهای خارجی در سینما، آنقدر زبان انگلیسی را خوب یاد گرفته بود که وقتی به شرکت نفت رفت، میتوانست این زبان را هم بخواند و هم حرف بزند.
کتاب «سالهای جوانی و سیاست» در پنج فصل با یک ضمیمه کتابشناسی و نمایه منتشر شده، روایت جامعی از زندگی نجف دریابندری است. ترجمه برخی از آثار ارنست همینگوی، نظیر کتاب «وداع با اسلحه» از جمله شاهکارهای او است. سازمان میراث فرهنگی ایران، در سال ۱۳۹۶، آقای دریابندری را به عنوان گنجینه زنده بشری ثبت کرد. دریابندری به مناسبت ترجمه آثار ادبی آمریکایی جایزه «تورنتون وایلدر» را از دانشگاه کلمبیا دریافت کرد.
از دیگر آثار نجف دریابندری میتوان به ترجمه «پیامبر و دیوانه» جبران خلیل جبران، «رگتایم» و «بیلی باتگیت» ادگار لورنس دکتروف، «یک گل سرخ برای امیلی» و «گور به گور» ویلیام فاکنر و «تاریخ فلسفه غرب» برتراند راسل و… اشاره کرد. مجموعه فعالیتهای نجف دریابندری چنان وسیع است که از ادبیات، فلسفه تا مستطاب آشپزی را در بر میگیرد و گهگاه گوشه چشمی نیز به طنز نشان میدهد.
او درباره تحصیلش گفته بود: «من دانشکده ادبیات هم هیچوقت نرفتم. درس و مدرسه را همانطور که زود شروع کرده بودم، زود هم رها کردم. من تا سال نهم در مدرسه رازی بودم و بعد تحصیل را رها کردم. حالا چی شد که رها کردم خیلی ساده است. معلمی داشتیم به اسم آقای علوی که معلم ریاضیات و هندسه بود. یک روز که درس رسم داشتیم و من رسمام را نکشیده بودم، آمد پرسید رسم شما کجاست؟ گفتم که نیاوردم. گفت که خیلی خب پاشو برو بیار. من هم از کلاس رفتم بیرون که رسمام را بیاورم و دیگر برنگشتم [میخندد] بعد از حدود هفت، هشت ده ما رفتم شرکت نفت».
چون آبادان سینماهایی داشت که فیلمهای روز دنیا را برای خود انگلیسیها نمایش میداد و ایرانیها هم میتوانستند این فیلمها که در سینماهای مخصوص نمایش داده میشد را تماشا کنند. این سینماها برای طبقات مختلف مثل کارگران و کارمندان وجود داشت و نجف دریابندری میگوید زبان انگلیسی را در سینما و از طریق تماشای فیلمهای زبان اصلی آموخته است. به گفته نجف دریابندری در این کتاب، او با گوش دادن به فیلمهای خارجی در سینما، آنقدر زبان انگلیسی را خوب یاد گرفته بود که وقتی به شرکت نفت رفت، میتوانست این زبان را هم بخواند و هم حرف بزند.
کتاب «سالهای جوانی و سیاست» در پنج فصل با یک ضمیمه کتابشناسی و نمایه منتشر شده، روایت جامعی از زندگی نجف دریابندری است. ترجمه برخی از آثار ارنست همینگوی، نظیر کتاب «وداع با اسلحه» از جمله شاهکارهای او است. سازمان میراث فرهنگی ایران، در سال ۱۳۹۶، آقای دریابندری را به عنوان گنجینه زنده بشری ثبت کرد. دریابندری به مناسبت ترجمه آثار ادبی آمریکایی جایزه «تورنتون وایلدر» را از دانشگاه کلمبیا دریافت کرد.
از دیگر آثار نجف دریابندری میتوان به ترجمه «پیامبر و دیوانه» جبران خلیل جبران، «رگتایم» و «بیلی باتگیت» ادگار لورنس دکتروف، «یک گل سرخ برای امیلی» و «گور به گور» ویلیام فاکنر و «تاریخ فلسفه غرب» برتراند راسل و… اشاره کرد. مجموعه فعالیتهای نجف دریابندری چنان وسیع است که از ادبیات، فلسفه تا مستطاب آشپزی را در بر میگیرد و گهگاه گوشه چشمی نیز به طنز نشان میدهد.